زندگینامه رودولف کلازیوس
رودولف کلازیوس یکی از فیزیکدانان مشهور قرن نوزدهم است که مفاهیمی همچون ترمودینامیک و چرخهی کارنو را در این شاخه از علم توسعه داد.
رودولف یولیوس امانوئل کلازیوس (Rudolf Julius Emanuel Clasius) فیزیکدان و ریاضیدان آلمانی قرن نوزدهم بود که یکی از بنیانگذاران اصلی مفهوم ترمودینامیک شناخته میشود. او با اصلاح مفاهیم ارائهشدهی نیکولا سعدی کارنو، چرخهی کارنو را بهبود بخشید و تعریف جدیدی از نظریهی گرما ارائه داد.
قانون دوم ترمودینامیک نتیجهی یکی از مقالههای کلازیوس با عنوان «نیروی محرکهی گرما» بود. مقالهی او در سال ۱۸۵۰ منتشر شد و اولین ایدهها از قانون دوم را ایجاد کرد. در سال ۱۸۶۵، کلازیوس مفهوم مهمتری در ترمودینامیک بهنام «انتروپی» را تشریح کرد و چند سال بعد، «قضیهی ویریال» از دل آن زاده شد.
به ادامه مطلب مراجعه کنید.
تولد و تحصیل
پدر کلازیوسRev C E G Clausius نام داشت که در دانشگاه سلطنتی پادشاهی پروس عضو هیئتامنا بود. او مدرسهای خصوصی نیز تأسیس کرد و درکنار مدیریت آن، در مقام کشیش نیز در کلیسای محلی مشغول به فعالیت بود. رودلف در ۲ژانویهی۱۸۲۲ در شهر کاسلین پروس، بخشی از لهستان کنونی، بهدنیا آمد. او در خانوادهای بزرگ تربیت شد و ششمین فرزند خانواده بود.
کلازیوس در خانوادهای پرجمعیت و البته، علاقهمند به علم متولد شد
رودلف چند سالی را در مدرسهی پدرش تحصیل کرد و برای تحصیلات مشابه با دبیرستان کنونی، به ژیمنازیوم اشتاتیمن رفت که امروزه، بخشی از لهستان محسوب میشود. تحصیلات رودلف در سال ۱۸۴۰ در همان ژیمنازیوم بهپایان رسید. اعتمادبهنفس و صداقت از ویژگیهای رودلف در دوران تحصیل بود که دوستان صمیمیاش به آن اشاره میکردند.
کلازیوس در سال ۱۸۴۰ وارد دانشگاه برلین شد و البته، هنوز در انتخاب رشته و مسیر تحصیل مطمئن نبود. او مدتی به تاریخ علاقهمند شد؛ اما سپس، ریاضیات و فیزیک را بهعنوان شاخهی تمرکز تحصیلی خود انتخاب کرد. کلازیوس پس از تغییر رشته، زیرنظر استادانی همچون اهم و ددکیند تعلیم دید. رودلف در سال ۱۸۴۴ تحصیلات خود را در دانشگاه و همان رشتههای ریاضی و فیزیک بهپایان رساند و پس از آن، یک سال در ژیمنازیوم فردریکوردر بهعنوان آموزگار مشغول بهکار شد. رشتهی تدریس کلازیوس در آن مرکز، ریاضیات و فیزیک پیشرفته بود.
رودولف کلازیوس در سال ۱۸۴۶ برای ارائهی پایاننامه به دانشگاه سلطنتی Boeck رفت. موضوع پایاننامه وی مسئلهی بازتاب نور در آسمان بود. رودلف در سال ۱۸۴۷ و در دانشگاه Halle از پایاننامهاش دفاع کرد. درنهایت، این دانشجوی آلمانی مدرک دکتری خود را در ۱۵ژوئیه۱۸۴۸ دریافت کرد. موضوعی که رودلف برای پایاننامهاش انتخاب کرده بود، بهنوعی با هدف توضیح آبیبودن آسمان و رنگ نارنجی طلوع و غروب و قطبیت در تابش مرتبط بود.
این دانشمند بزرگ در پایاننامهی دکتری خود، دلایل رنگها و قطبیت را به بازتاب نور مرتبط کرده بود. این درحالیکه بود مفاهیم اساسی فیزیک در آن زمان و مطالعات دانشمندان بعدی، همچون تامسون، پراکندگی را دلیل ایجاد رنگها بیان میکرد. بههمیندلیل، پایاننامهی دکتری کلازیوس تاحدودی ارزش علمی خود را ازدست داد. بههرحال، رودلف در آن تحقیقات بیش از همهی دانشمندان پیشین از ریاضیات در حل مسئلهی فیزیکی استفاده کرده بود. نکتهی این تحقیق در تاریخ علم، تأثیر فراوان مسائل فیزیکی بر بهبود و پیشرفت ریاضیات محسوب میشود.
تدریس و تحقیقات مشترک ریاضی و فیزیک
اولین مقالهی کلازیوس دربارهی نظریهی مکانیکی گرما در سال ۱۸۵۰ منتشر شد. این مقاله مهمترین اثر این دانشمند آلمانی محسوب میشود که در ادامه، بهتفصیل آن را توضیح خواهیم داد. ارزش اولین مقالهی رسمی کلازیوس بهسرعت در مجامع علمی دریافت شد و او بهصورت رسمی در ۲۵سپتامبر۱۸۵۰، برای تدریس در مقام استادی در دانشگاه سلطنتی نظامی و مهندسی برلین، دعوت شد. در آن زمان، وی برای تدریس در دانشگاه برلین نیز بهعنوان استاد میهمان افتخاری دعوت شده بود.
دوراهی سوئیس و آلمان همیشه ذهن کلازیوس را بهخود مشغول میکرد
دانشگاه پلیتکنیک زوریخ در سوئیس مقصد بعدی تدریس و تحقیق کلازیوس بود. او که مدتی را در استخدام این دانشگاه فعالیت کرده بود، در ۲۹اوت۱۸۵۵ عضو هیئتعلمی ریاضیات و فیزیک دانشگاه شد. موقعیت دانشگاه زوریخ بهترین فرصت برای رودلف بود تا تحقیقات حرفهایاش را در محضر استادان بزرگ ریاضی و فیزیک پیش ببرد و تکمیل کند.
زندگی و تدریس در زوریخ کشمکشی درونی را نیز برای کلازیوس ایجاد میکرد. از یک طرف، او علاقهمند به تحقیق و تدریس درکنار بزرگان علم در زوریخ و از طرف دیگر، عاشق کشور آلمان بود. در سال ۱۸۵۸، پیشنهاد تدریس در دانشگاه پلیتکنیک کارلسروهه به رودلف داده شد؛ ولی او این پیشنهاد را رد کرد.
کلازیوس در سال ۱۸۵۹ با آدلاید ریمپام ازدواج کرد. در سال ۱۸۶۲، پیشنهادی از دانشگاه پلیتکنیک محل تولد همسر رودولف، یعنی براونشوایگ، به این دانشمند مشهور داده شد که او بازهم آن را رد کرد. ۴ سال بعد نیز دانشگاه وین از او دعوت کرد و موفق نشد این دانشمند ریاضیفیزیک را جذب کرد.
سرانجام در سال ۱۸۶۷، دانشگاه وورتسبورگ کلازیوس را به آلمان بازگرداند و او پیشنهاد این دانشگاه را برای اشتغال در مقام استاد تمامی پذیرفت. رودلف از ترک زوریخ ناراحت بود؛ اما نمیتوانست تا ابد دربرابر وسوسهی بازگشت به وطنش، آلمان مقاومت کند. پس از یک سال تدریس در وورتسبورگ، مونیخ به او پیشنهاد تدریس داد که با مخالفت دانشمند آلمانی روبهرو شد. در سال ۱۸۶۹، سرانجام دانشگاه بُن موفق شد کلازیوس را جذب کند.
از سالهای پایانی دههی ۱۸۶۰، مشکلات سیاسی آلمان روی زندگی دانشمندان، بهویژه کلازیوس، تأثیر گذاشت. بیسمارک در شمال آلمان، کنفدراسیونی ایالتی تشکیل داده بود و تلاش میکرد ایالتهای جنوبی را به عضوشدن دعوت کند. ازطرفی، فرانسه تصور میکرد ایالتهای جدید آلمان را میتواند بهراحتی شکست دهد. بیسمارک از این تهدید بهره برد و متوجه شد جنگ با فرانسه بهترین فرصت برای متحدکردن هرچهبیشتر آلمانیها است.
فرمانروای آن سالهای آلمان درنهایت، سناریویی طراحی و فرانسویها را به شروع جنگ تحریک کرد. البته، هر دو کشور به شروع آن نبرد عطش فراوانی داشتند. پس از شروع جنگ، کلازیوس بهعنوان میهنپرستی واقعی برای حضور در جنگ داوطلب شد. در آن زمان، وی حدودا ۵۰ ساله بود. بههرحال، جنگ بین دو کشور شروع شد و آلمانیها بهسختی فرانسویها را شکست دادند و آنها را مجبور به عقبنشینی کردند. برادر کلازیوس دربارهی حضور او در جنگ مینویسد:
وطنپرستی دوآتشهی او اجازه نمیداد در زمان جنگ سالهای ۱۸۷۰ و ۱۸۷۱، در خانه بماند. او با همکاری دانشجویان دانشگاه بُن گروهی را برای مدیریت آمبولانسهای جنگی شکل داد. او در دو نبرد اصلی، یعنی ویونویل و گریولوت، در جابهجایی مجروحان و کاهش تلفات نقش مهمی ایفا کرد.
رودلف کلازیوس وطنپرستی افراطی بود
فعالیت کلازیوس در میدانهای نبرد جایزهی صلیب آهنین را در سال ۱۸۷۱ برایش بههمراه داشت. البته، پای او در میدان جنگ مجروح شد و سالیان باقیماندهی عمر را با درد و مشکلات فراوان گذراند. دیگر اتفاق ناگوار زندگی رودلف، مرگ همسرش در سال ۱۸۷۵ و درحالزایمان بود. پس از مرگ همسر، کلازیوس وظیفهی نگهداری از فرزندانش را برعهده داشت. او ۶ فرزند داشت که ۴ نفر از آنها، تا زمان مرگش زنده ماندند. مسئولیتهای جدید و زخم جنگی، هرگونه تمرکز برای انجام فعالیتهای علمی را ناممکن میکرد.
پزشک رودلف به او پیشنهاد کرد برای تدریس و رفتوآمد به محل کار، اسبسواری بیاموزد. در سال ۱۸۷۸، او یادگیری را سوارکاری را آغاز کرد و کمی بعد، سوارکاری حرفهای شد.
کلازیوس در سال ۱۸۸۴، بهعنوان مدیر دانشگاه بُن انتخاب شد و یک سال در آن سِمَت فعالیت کرد. در سال ۱۸۸۶، وی با سوفی استک ازدواج کرد که حاصل آن، یک فرزند پسر دیگر بود. او تا سالهای پایانی عمرش نیز دربارهی مسائل متعدد فیزیک و ریاضی مطالعه و تحقیق میکرد. کلازیوس سرانجام در ۲۴اوت۱۸۸۸ در شهر بُن آلمان دیده از جهان فروبست.
این دانشمند آلمانی در مقالهی مشهورش، اولین مفاهیم «قانون دوم ترمودینامیک» را شرح داد. او با استفاده از آن مفاهیم نشان داد در چرخهی کارنو که گرما را بین دو منبع گرمایی با دماهای مختلف جابهجا میکند و همزمان گرما را نیز به کار تبدیل میکند، حداکثر کار دریافتشده از مقدار مشخصی گرما، فقط به دمای منابع گرمایی بستگی دارد.
در زمان کلازیوس، مفهوم نظریهی گرما در بین فیزیکدانان بسیار شهرت داشت و به «نظریهی کالریک» نیز مشهور بود. نظریهی کالریک که امروزه بهنوعی منسوخ شده، بر دو اصل اسوار بود: ۱. گرمای موجود در زمین را بهنوعی در آن حبس میدانست؛ ۲. گرمای هر ماده را نتیجهی حالت آن بیان میکرد. دانشمندان پیش از کلازیوس، همچون لاپلاس و کلاپیرون، از آن مفهوم بهعنوان پایههای مطالعاتیشان استفاده میکردند.
کلازیوس در مقالهی مشهورش در سال ۱۸۵۰، بهنوعی مفاهیم نظریهی کالریک را نقض و دو قانون ترمودینامیک جدید را معرفی کرد. در نظریهی او، توضیحی بر ماهیت گرمای آزاد و گرمای نهان نیز بیان شده بود.
یافتههای این دانشمند نظریهی قبلی گرما، یعنی کالریک را نقض کرد
قانون اول ترمودینامیک همارزی کار و گرما را توضیح میدهد. طبق آن قانون، هرگاه کار با استفاده از گرما انجام شود، مقدار برابر یا همارزی از گرما مصرف میشود. کلازیوس شواهدی تجربی بر این قانون داشت که البته، براساس آزمایشهای تجربی ژول بودند. اثبات همین قانون اول ترمودینامیک، هر دو پایهی قانون قدیمی، یعنی کالریک را نقض کرد.
کلازیوس در مقالههایش، گرمای آزاد را بهعنوان انرژی جنبشی ذرات ماده تفسیر کرد. کاری که برای افزایش این انرژی جنبشی انجام شود، درنهایت، دمای ماده را افزایش خواهد داد. طبق تعریف این دانشمند، گرمای نهان نیز گرمایی است که در کارِ انجامگرفته برای مقابله با نیروهای بین مولکولی مواد صرف میشود.
در جریان اصلاح چرخهی کارنو، کلازیوس مفهوم جدیدی بهنام انتروپی را شناسایی کرد. او انتروپی را کمّیّتی معرفی کرد که در جریان تغییر حجم و دما در چرخهی کارنو ثابت میماند. البته، کلازیوس لغت انتروپی را در آن زمان مطرح نکرد. بههرحال در سال ۱۸۶۵ و پس از شناسایی دقیق کمّیّت جدید، کلازیوس دو قانون اصلی ترمودینامیک را بهصورت زیر معرفی کرد:
· انرژی کل جهان، مقداری ثابت دارد.
· انتروپی جهان همیشه بهسمت حداکثرشدن حرکت میکند.
در سال ۱۸۵۷، یکی دیگر از دستاوردهای مهم کلازیوس در فیزیک بهدست آمد. او اولین نظریهی کامل «سینتیک مواد» را منتشر کرد. نظریهی او برای اولینبار در تاریخ، از مفاهیم مکانیک آماری استفاده میکرد. مدل ایجادشده بهدنبال آن نظریه، مدلی ایدهآل برای ساختار گازها و اجرای قوانین مکانیک در آنها بود. کلازیوس برپایهی نظریهی سینتیک خود، «معادلهی حالت» را نیز برای گازهای واقعی کشف کرد.
پیشازاین، به وطنپرستی افراطی کلازیوس اشاره کردیم. چنین باورهایی برخی اوقات به تحقیقات علمیاش خدشه وارد میکرد و بهنوعی مشکلاتی هم برای وی بههمراه داشت. او اختلافنظرهای زیادی نیز با دانشمندان متعدد داشت که یکی از مشهورترین آنها، تامسون بود. تامسون در یکی از مقالههای خود، به یافتههای ژول اشاره کرده بود و کلازیوس از او انتقاد میکرد. درواقع، کلازیوس معتقد بود ابتدا دانشمندی آلمانی و نه ژول انگلیسی، به یافتههای مهم ترمودینامیک دست یافته است.
بحث و اختلافنظرهای متعدد کلازیوس در سالهای پایانی، اعتبار او را تاحدی خدشهدار کرد
پیتر تیت دیگر دانشمندی بود که کلازیوس با وی مشکل داشت. آنها بر سر اینکه چه کسی ابتدا برابری و تعادل کار و گرما را کشف کرد، اختلافنظر داشتند. بحث آنها دربارهی کشف آن مفهوم علمی بهوسیلهی خودشان نبود. درواقع، بحث اصلی بین تیت و تیندال بود که چه کسی (ژول یا ژولیوس فونمایر) ابتدا آن را کشف کرده است. بههرحال، تیندال اتفاقی کلازیوس را وارد بحث کرد و در سال ۱۸۶۸، در مقالهای ادعا کرد نهتنها فونمایر، بلکه ملت آلمان پیشگام آن کشف بودهاند.
یکی دیگر از بحثهای کلازیوس و تیت، در سال ۱۸۷۲ و پس از انتشار مقالهی مکسوِل با نام نظریهی گرما شروع شد. کلازیوس ادعا میکرد انگلیسیها قصد دارند اعتبار کشف نظریهی گرما را برای خود بیشتر کنند؛ درحالیکه او بهتنهایی آن نظریه را ارائه کرده است. افزونبراین، مکسوِل در طول سالهای تحقیق، همیشه به کشفیات کلازیوس احترام میگذاشت و با او وارد بحث نشد. نکتهی تأسفآور تأثیر ادعاها و بحثهای کلازیوس بر اعتبار شخصی و دستاوردهای خودش بود.
بههرحال، بحثها و تعصبهای بیشازاندازهی کلازیوس صدماتی به اعتبار او زد و حتی برخی مورخان، اشارهنکردن این دانشمند به یافتههای پیشینیان را دلیلی بر کمارزششدن دستاوردهایش میدانند. البته، هیچگاه نمیتوان ادعا کرد یافتههای کلازیوس اهمیتی در تاریخ علم نداشتند. بهعلاوه، او فقط دربارهی ترمودینامیک تحقیق نمیکرد و از سال ۱۸۷۵، الکترودینامیک نیز موضوع تحقیقات کلازیوس بود.
یکی از یافتههای مهم کلازیوس در حوزهی الکترودینامیک، حفظ انرژی بود که به قانون نیروی اعمالشده از دور وابسته میشد. طبق آن قانون و برخلاف نظریهی کلمب، انرژی به سرعت و شتاب وابسته بود. نظریهی کلازیوس به یافتههای آزمایشهای تجربی نزدیک بود؛ اما انتقادهایی نیز در مجامع علمی بههمراه داشت. بههرحال، آن نظریه با تمام مشکلاتش، نقشی اساسی در توسعهی نظریهی الکترودینامیک ایفا کرد.
جوایز و افتخارات
· ۱۸۵۹: عضویت افتخاری انجمن مهندسان و کشتیسازهای اسکاتلند
· ۱۸۶۸: عضویت افتخاری انجمن سلطنتی لندن
· ۱۸۷۰: صلیب آهنین آلمان و مدال Huygens
· ۱۸۷۸: عضویت در آکادمی علوم سلطنتی سوئد
· ۱۸۷۹: دریافت مدال کاپلی
· ۱۸۸۰: عضو خارجی آکادمی علمی Accademia Nazionale dei Lincei در رم و عضویت در آکادمی علوم لئوپولدینا آلمان
· ۱۸۸۲: دکترای افتخاری از دانشگاه وورتسبورگ
· ۱۸۸۳: جایزهی Poncelet
· ۱۸۸۶: عضو خارجی انجمن هنر و علم هلند
· نامگذاری دهانهی آتشفشانی Clasius در کرهی ماه به افتخار کلازیوس
برچسب زده شده با : فیزیک , فیزیک نظری , ترمودینامیک , زندگینامه ,